ابهامها در ترور آیت در گفتگو با فرزند شهید
شهید آیت و مظفر بقایی
امیر سعید نقی زاده سهی، عضو واحد دانشجویی حزب جمهوری اسلامی و قائم مقام مدیرمسئول نشریه کارگری حزب (صالحان سازنده) میباشد او که از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با شهید آیت حشر و نشر داشته است و خود را مرید ایشان می داند، می گوید«شهید آیت، بارها در جلسات حزب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را التقاطی معرفی می کرد. ایشان، جبهه ملی، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق را حلقه های پی در پی یک زنجیر می دانست. تشکیلاتی مثل جاما و جنبش مسلمانان مبارز را هم که حبیب الله پیمان رئیس آن بود، در چهارچوب این جریان ارزیابی می کرد. میرحسین موسوی و همسرش قبل از انقلاب اسلامی، عضو جنبش مسلمانان مبارز بودند. شهید آیت ؛این دو نفر را کماکان شیفته این جریان و سلسله می دانست
شهید آیت معتقد بود که استعمار در برابر مبارزان اصیل، مبارزان قلابی و بدلی به وجود می آورد. ایشان صراحتا میرحسین را یک انقلابی قلابی می دانست. مخالفت شخصیتی مثل بنی صدر با وزارت میرحسین موسوی هم، برای قهرمان کردن و جا زدن او به عنوان یک مبارز اصیل در چشم انقلابیون بود ) میباشد . اینها پس از شهادت آیت، که قدرت در دستشان بود، سالگرد شهادت آیت را از تقویمها حذف کردند. (1)
علیرضا نادعلی از اعضای حزب جمهوری اسلامی می گوید:
شهید آیت یک مدتی معاونت سیاسی حزب بود... یادم هست که شهید آیت سر درگیری با مهندس موسوی، از حزب قهر کرده بود و جلسه شورای مرکزی را هم حتی نمی آمد... شهید آیت، خیلی تند و محکم به ملی گراها و سلطنتی ها و منافقها حمله می کرد، با الفاظ خیلی عجیب. خب ما هم واقعا با همه ضعف معلوماتی که داشتیم، می دانستیم حالا «بازرگان» یا «سنجابی» یا بعضی دیگر خب انقلابی نیستند. با «امام» صد در صد نیستند. ولی شهید آیت علنا مطرح می کرد که خیلی از این ملی ها اصلا دین ندارند و ضدانقلابند و منتظر فرصتند که به جمهوری اسلامی ضربه بزنند. این طرف، خوب میرحسین و بعضی دور و بری هایش سمپاتی داشتند به این ملی ها. (2
اختلاف شهید آیت با میرحسین موسوی، ادعایی نیست که تنها یکی دو نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی گواه آن باشند. هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت موسس حزب در خاطرات خود از 6 اردیبهشت 1360چنین می نویسد :
شب در جلسه مشترک مسئولان اجرایی و نمایندگان مجلس حزب شرکت کردم. مقداری از وقت در انتقاد از حزب و روزنامه [جمهوری اسلامی] گذشت. آقای آیت به خط روزنامه اعتراض داشت، آقای [میرحسین] موسوی دفاع کرد. (3
هاشمی همچنین در بیان خاطرات روز 14 تیر 1360 می نویسد:
جلسه علنی داشتیم. معرفی وزیر خارجه مطرح بود که تصویب شد. آقای مهندس میرحسین موسوی سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، وزیر خارجه شد. از اول کار، آقای رجایی ایشان را معرفی کرده بود. بنی صدر قبول نمی کرد. آقایان (دکتر حسن) آیت و احمد کاشانی مخالفت کردند و عکس العمل بدی داشتند؛ مخصوصا از آقای آیت که عضو شورای مرکزی حزب است. (4
متن نطق شهید آیت در مخالفت با وزارت خارجه میرحسین موسوی در مجلس شورای اسلامی که در تاریخ 14 تیر 1360، یعنی یک هفته بعد از انفجار هفت تیر صورت گرفت به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم. من با اینکه اسم نوشته بودم، در این شرایط حساس، در این شرایطی که ملت هم عزادار است و هم دچار موفقیتهایی شده است، نمی خواستم صحبت کنم اما در محظور بودم. یکی همین که اشاره کردم، شرایط حساسی است که ممکن است مخالفت من باعث سوء استفاده بشود و از طرفی هم هنوز بوی خون پاک شهدا از دفتر حزب جمهوری اسلامی به مشام می رسد و هنوز مرکب عزل رئیس جمهور بی کفایت خشک نشده است
از این جهت که بعدا تاریخ قضاوت بدی نکند، تمام مطالبم را در این خلاصه می کنم که دوست قبلی ما [سخنران قبلی مجلس که در موافقت با موسوی سخن گفت] گفتند که نظریات آقای موسوی درباره آقای دکتر مصدق؛ مربوط به گذشته بوده است. کاری نداریم که این گذشته سال 58 بوده و اکنون سال 59 هست. اما اگر ایشان الآن هم به این سئوال من پاسخ بگویند شاید مساله حل شده است که آیا ایشان مصدقِ امام را قبول دارند که امام می فرمایند مصدق به اسلام سیلی زد، مصدق، مسلم نبود؟ در زمان مصدق به چشم سگ عینک زدند و روی آن نوشتند آیت الله. در زمان مصدق روزنامه شورش که مورد تایید مصدق بود، تصویر آیت الله کاشانی را به صورت سگ و مار و عقرب می کشید. آیا این مصدق را قبول دارند یا مصدق سرمقاله 28 تیر 1358 و 14 اسفند 1358 و مقاله اخیری که تحت عنوان "خیابان مصدق" نوشتند؟(5) کدامیک از این دو مصدق را، ایشان صریحا بگویند که الآن پس از آن بیانات امام ؛ قبول دارند؟ آیا رفراندوم مصدق را در سلسله مقالاتی که حمام(؟) نامی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته بود و او را یک عمل ضدامپریالیستی قلمداد کرده بود، آن را قبول دارند و یا رفراندومی که امام فرمودند تقلبی بود؟ و به منظور تحمیل قانون اساسی آمریکایی بود و سر یک الاغ رای بسته بودند و بردند در صندوق مخالفین انداختند و همینطور سایر خطوط که اشاره شد؟مطلب زیاد است ولی شرایط کنونی را من مناسب برای طرح این مسائل نمی دانم ولی این سئوال را دلم می خواهد که ایشان صریحا جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» (6
مشروح مذاکرات مجلس در روز ۱۴ تیر ۱۳۶۰نشان می دهد که موسوی از دادن پاسخ صریح به سئوال شهید آیت طفره می رود. به هر حال در آن روز، مجلس شورای اسلامی به وزارت میرحسین موسوی رای مثبت داد. سیدحسن آیت هم یک ماه بعد از این نطق، صبح روز 14 مرداد 1360 در برابر منزل خود هدف رگبار قرار گرفت و به شهادت رسید. 14 مرداد، روزی بود که قرار بود مجلس به کابینه جدید، یعنی کابینه شهید باهنر رای دهد. میرحسین موسوی، دوباره جزو اعضای پیشنهادی این کابینه بود
شاه کلید مخالفت شهید آیت با میرحسین موسوی؛ عضویت در فرقه رازآمیز فراماسون بود
هفته نامه تعطیل شده شهروند امروز، نشریه وابسته به اصلاح طلبان، سال گذشته زمانی که هنوز از کاندیداتوری ریاست جمهوری میرحسین موسوی سخنی نبود و بسیاری از طرفداران جوان و دوآتشه امروزش اسم او را هم نشنیده بودند و چهره اش را نمی شناختند، پرونده ای درباره شهید آیت منتشر کرد که در آن ناخواسته و در لفافه، شاه کلید مخالفت شهید آیت با موسوی را لو داده است. البته در آن زمان، چون هنوز زمزمه ای از کاندیداتوری موسوی نبود و او در کانون توجهات قرار نداشت، کسی و به احتمال زیاد حتی خود گردانندگان نشریه، متوجه نشدند که شهروند امروز چه گافی داده است
ابراهیم اسرافیلیان، نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی، دوست و همراه دیرینه شهید آیت، در مصاحبه با شماره مذکور از هفته نامه شهروند امروز، یعنی شماره 59، مورخ 27 خرداد 1387 چنین گفته است :
آیت درباره بسیاری از رجال سیاسی مدرک مستند داشت و درباره بنی صدر در جلسه ای صحبت کرده بود . لذا علیه او توطئه کردند و با پخش نوار آن جلسه، او را متهم به کودتاچی بودن کردند و این پاشنه آشیل آیت شد. در حزب جمهوری هم به او گفته بودند که تو چرا این حرفها را درباره بنی صدر زده ای که او گفته بود این آدم آمده است تا ریشه جمهوری اسلامی را بزند و من سند دارم.(7) در آن جلسه یکی از آقایان گفته بود که لابد تو درباره من هم سند داری که آیت در پاسخ به او گفته بود اتفاقا درباره تو هم سند دارم .
اسرافیلیان در ادامه این مصاحبه می گوید:
حتی همان روزی که آیت ترور شد، همراه خود اسناد ارتباط فردی با فراماسونری را داشت که آن فرد می خواست پستی بگیرد و آیت آن اسناد را به همراه داشت تا برود و تکلیف آن فرد را روشن کند. وقتی هم که ترور شد آن پوشه را بردند و بعدا باجناق آیت هرچه دنبال آن پوشه رفت تا بگیرد، نتیجه ای نگرفت.»(8
با مقدماتی که گفته شد، هر خواننده هوشمندی، می تواند حدس بزند منظور از شخص مرتبط با فراماسونری که نام او در مصاحبه شهروند امروز نیامده چه کسی است. پرس و جوی نگارنده از برخی اعضای حزب جمهوری اسلامی، نشان داد که شهید آیت در مورد میرحسین موسوی چنین ادعایی داشته است. متاسفانه هیچ کدام از این اعضا، حاضر نشدند که نامشان حتی به صورت مخفف منتشر شود. با این حال، مصاحبه ای که اخیرا روزنامه وطن امروز با اسرافیلیان انجام داده است، بر درستی حدس ما صحه می گذارد. اگر در مصاحبه سال گذشته شهروند امروز، نام فرد مرتبط با فراماسونری نیامده است، در مصاحبه تازه وطن امروز، نام میرحسین موسوی آمده است ولی نام تشکیلات مورد نظر شهید آیت (فراماسونری) احتمالا بنا به ملاحظاتی حذف شده است. از این رو، مصاحبه های شهروند امروز و وطن امروز، مکمل یکدیگر هستند.
اسرافیلیان در مصاحبه با وطن امروز می گوید :
«...شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه 14 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.
وطن امروز: اسناد مربوط به چه نقاط تاریکی از موسوی بود؟
این اسناد ارتباط موسوی با [...] را اثبات میکرد اما آیت زمانی که از در منزل خارج میشود در فاصله 30 تا 40 متری بنزی مشاهده میشود که راننده آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش میشود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور میشود و نزدیک به 65 گلوله به بدنش اصابت میکند و هنوز جای گلولهها روی در منزل او هست.»(9
نقی زاده سهی هم در مورد ادعای ماسون بودن میرحسین موسوی چنین می گوید :
البته از شهید آیت چنین مطلبی نشنیده ام. آخرین بار هم که ایشان را دیدم، حدود سه هفته قبل از ترور بود. اما آقای «ک»، یکی از دوستان حزبی، از محمد مُکری(10)، اولین سفیر جمهوری اسلامی در شوروی، نقل می کرد که میرحسین موسوی فراماسون است. (11
از سوی دیگر، اسرافیلیان در مصاحبه با وطن امروز، بر وجود چنین قولی از محمد مکری اینگونه صحه می گذارد :
پروفسور محمد مکری هم که استاد تاریخ و جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس بود و مدتی در ایران زندگی میکرد، میگفت یکسری اسناد دارد که از آیت و دیالمه گرفته است، اما الآن هیچ خبری از پروفسور مکری ندارم و اصلا نمیدانم زنده است یا نه.»(12
راقم این سطور نیز در آبان ماه 1386، مصاحبه ای با «ش، ز» درباره ادبیات داستانی غرب و داستایوسکی، نویسنده روس، داشت. مصاحبه شونده در گپ بعد از مصاحبه چنین گفت: «یکی از اساتید تاریخ معاصر ایران می گفت میرحسین موسوی فراماسون است و سند ماسونی او را دیده است.»(13
توجه به سه نکته در زندگی میرحسین موسوی، تصور عضویت او در تشکیلات فراماسونری را که در نظر اول دور از ذهن به نظر می رسد، امکان پذیر می کند :
1-موسوی در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، 37 ساله بوده است. او در آن زمان، جوانی در دهه بیست تا سی سالگی عمرش نبوده است که سن کمش، مانع از تصور عضویتش در تشکیلاتی همچون فراماسونری باشد؛ تشکیلاتی که با جوانان میانه چندانی ندارد و 21 سالگی، حداقل سن برای عضویت در آن است.
2-موسوی، با آنکه 37 سال از عمرش را دوران پهلوی گذرانده است، بر خلاف اکثر قریب به اتفاق هم رده هایش، که بعضا کم سن و سالتر از او هم بوده اند، سابقه حتی یک روز بازداشت، زندان یا تبعید را در این دوران ندارد. آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی مورخ ۲۲ آذر ۱۳۸۸ خود در این مورد چنین می گویند: «بعضى از این آقایان، یک سیلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت و به برکت انقلاب، اسم و رسمى پیدا کردند و همه چیزشان از انقلاب است
3-میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، در سالهای 1356 و 1357، بدون قصد تحصیل و دانشجویی، یک سال و نیم در آمریکا زندگی کرده اند. کشوری که مهد فراماسونری و سازمانهای شبه ماسونی است و از جمعیت نزدیک به 240 میلیونی آن در سال 1980، حدود 4 میلیون نفر، عضو لژهای فراماسونری بوده اند.(14)
پیش دستی کردن ها و فرارهای رو به جلو؟
یازده اسفند 1376، میرحسین موسوی در حالی که نزدیک به 9 سال از سکوتش می گذشت، ناگهان در مراسم پنجاهمین سالگرد تاسیس انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران، لب به سخن گشود و سخنرانی مفصلی ایراد کرد. جالب اینجاست که موضوع این سخنرانی بی سابقه، لزوم توجه به نقش فراماسونها و صهیونیستها در تحولات جهان و رد تئوری توهم توطئه است!(15) مثلا موسوی در بخشی از این سخنرانی چنین میگوید :
قبول این گفتار (فرضیه توهم توطئه) و جا افتادن آن، زمینه را برای فعالیت مجدد فراماسونری در کشور ما فراهم خواهد کرد. در بعضی از اصلی ترین مقالاتی که در زمینه توهم توطئه نوشته شده گفته می شود فراماسونری این قدرها هم که می گویند بد نیست و این قدرها خیانت نکرده است و این هم جزو توهماتی است که در این زمینه داریم.
این سخنرانی در زمان خود، اعتراض دوستان اصلاح طلب میرحسین را که هرگونه توجه به نقش ماسونها در تحولات سیاسی و اجتماعی را توهم توطئه می دانند برانگیخت، به گونه ای که مثلا احمد زیدآبادی، مقاله ای علیه میرحسین موسوی منتشر کرد. آیا با توجه به حوادث چند ماه اخیر، نمی توان سخنرانی یازده سال پیش میرحسین را فرار به جلویی هوشمندانه، برای خنثی کردن افشای وابستگی او به فراماسونری در سالهای بعد دانست؟
عبدالله شهبازی، یهودپژوه و ماسون پژوه مشهور، که پس از دیدار خصوصی اش با میرحسین موسوی در زمستان 1387، به طرفدار سفت و سخت او تبدیل شده است و با وجود ایستادگی موسوی در برابر جمهوری اسلامی و حمایت همه جانبه غرب از او، هنوز از این طرفداری دست بردار نیست، در یادداشتی به تاریخ 21 تیر 1388 چنین می نویسد :
چگونه میتوانم باز هم از فراماسونری سخن بگویم زمانی که بیپروا، برجستهترین چهرههای تاریخ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، آیتالله هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی، را به «فراماسون» بودن متهم میکنند!»(16
این در حالی است که تا آن تاریخ، یعنی ۲۱ تیر ۱۳۸۸، هیچ سایت یا نشریه ای وابسته به جریان مورد اشاره عبدالله شهبازی، چنین اتهامی را در مورد موسوی منتشر نکرده بود. و البته تاکنون نیز با صراحت، چنین اتهامی منتشر نشده است. می توان گفت مقاله ای که خواندید، اولین مطلبی است که با صراحت چنین اتهامی را مطرح می کند.
17)برخی راویان، از مرحوم دکتر محمد مُکری (اولین سفیر جمهوری اسلامی در شوروی و استاد دانشگاه سوربن پاریس) نقل می کنند نام لژی که میرحسین موسوی بنا به ادعای ایشان عضو آن است، «قسطنطنیه» است. البته این راویان مشخص نمی کنند لژ مورد اشاره دکتر مکری، لژی ایرانی است یا در خارج از ایران و مثلا در آمریکا که موسوی مدتی در آنجا زندگی کرده است مستقر است. کما اینکه نام لژ قسطنطنیه در میان منابع مکتوبی که تاکنون در مورد فراماسونری در ایران منتشر شده اند وجود ندارد و یا لااقل نگارنده به چنین نامی برخورد نکرده است .
18)پیام فضلی نژاد: موسوی، عضو لژ قسطنطنیه است
در همایش هشت ماه نبرد سایبری که روز سه شنبه، 11 اسفند 1388 در سالن همایشهای آسمان در شهرک قدس تهران برگزار شد، از پیام فضلی نژاد به عنوان «جانباز جنگ نرم» تقدیر شد. این اولین حضور او در یک مراسم عمومی پس از ترور نافرجام در شامگاه 2 اسفند بود. فضلی نژاد پس از مراسم تقدیر، به مدت 20 دقیقه سخنرانی کرد و در مورد ماهیت ماسونی «جنبش سبز» سخن گفت.
او که نویسنده کتاب معروف «شوالیه های ناتوی فرهنگی» است در بخشی از سخنان خود درباره عضویت میرحسین موسوی در لژ فراماسونری قسطنطنیه، چنین گفت:
گمانه های بسیاری درباره عضویت میر حسین موسوی در لژهای ماسونی مطرح بوده است و همیشه مصلحت ها و ملاحظات مانع از آن شده تا این گمانه زنی ها مورد تحقیق تاریخی مطلوب قرار گیرد. آقای میر حسین موسوی عضو لژ فراماسونری قسطنطنیه است این روایتی است که بسیاری از مورخان برجسته ایران و بسیاری از پژوهشگران سیاسی این مرز و بوم آن را مطرح کردند. حتی یکی از مورخان برجسته یک ماه پیش در گفتگوی تلفنی به شخص من گفت که: اسناد عضویت میر حسین موسوی در لژ فراماسونری قسطنطنیه موجود است و جاسوسی ایشان برای صهیونیست ها یک احتمال بسیار قویست. چرا دستگاه قضایی و نیرو های امنیتی ما به این گزاره ها بی توجه هستند؟ ما میرحسین موسوی را متهم می کنیم به عضویت در لژ های ماسونی. در قوه قضائیه و نهاد های امنیتی خواهان رسیدگی به پرونده ایشان با عنوان "جاسوسی برای صهیونیست ها" هستیم 19)
دولت خاتمی و تلاش برای بازکردن عرصه برای حضور فراماسونرها
در اینجا مناسب است محض یادآوری، به لایحه ای اشاره کنیم که دولت سیدمحمد خاتمی در سال ۱۳۸۱ به جهت اصلاح قانون انتخابات به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد. در این لایحه، عبارت «وابستگان به تشکیلات فراماسونری و اعضای فعال حزب رستاخیز و ایران نوین و ماموران ساواک» - در مورد کسانی که از نامزدی در انتخابات منع شده اند - از قانون قبلی حذف شده بود! یعنی در صورت تصویب این لایحه، فراماسونها که قبلا از نامزدی در انتخابات محروم بودند می توانستند در انتخابات فعالیت داشته باشند!(20) به راستی چه پیوندی بین جریان اصلاحات و تشکیلات فراماسونری وجود داشت که دولت اصلاحات در صدد باز کردن راه برای حضور ماسونها در ارکان سیاسی کشور بود؟
به عنوان نمونه ای دیگر از پیوند فراماسونها با اصلاح طلبان، می توان به جلسات متعدد، طولانی مدت و دو نفره عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات با رکن الدین همایونفرخ، فراماسونر معروف، در محل دفتر مهاجرانی اشاره کرد که افراد زیادی آن را گزارش کرده اند. مهاجرانی همان کسی است که زمانی خاتمی در دفاع از او گفته بود، اصلا من رئیس جمهور شدم تا کسی مثل آقای مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد کشور باشد
-------
پی نوشت:
1- مصاحبه نگارنده با امیر سعید نقی زاده سهی. او متولد 1339، دارای مدرک لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران است. او به واسطه دوستی دایی اش، آقای "خرم بخت" با شهید آیت، از سالهای قبل از انقلاب با شهید محشور بوده است. نقی زاده سهی در حال حاضر، مدیر مسئول مجله «فیلم و سینما» و کارشناس روابط عمومی سازمان صدا و سیما است.
2- رضا گلپور، «شنود اشباح»، انتشارات کلیدر، چاپ نخست، پاییز 1381، صفحه 524
3- عبور از بحران، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1360، دفتر نشر معارف انقلاب، به اهتمام یاسر هاشمی، چاپ نهم، 1386، ص 74
4- همان، صفحه 161
5- منظور شهید آیت، سر مقاله هایی است که در تمجید از مصدق در روزنامه جمهوری اسلامی به سردبیری میرحسین موسوی منتشر شده بود. معمول این بود که سرمقاله ها را سردبیر روزنامه می نوشت.
6- مذاکرات جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، جلسه 174، به نقل از سایت اینترنتی کتابخانه مجلس شورای اسلامی به آدرس www.ical.ir
7- این ماجرا، مربوط به قبل از حاد شدن اختلاف بنی صدر با نیروهای انقلاب است که در نهایت به عزل او از ریاست جمهوری انجامید.
8- شهروند امروز، شماره 59، 27 خرداد 1387، صفحه 62
9- وطن امروز، 20 مرداد 1388، صفحه 10
10- محمد مکری، متولد 1305 کرمانشاه، متوفای 1386 پاریس، از سال 1358 تا 1362، سفیر جمهوری اسلامی در شوروی و مغولستان بوده است. مکری در دانشگاه سوربن پاریس نیز سمت استادی داشته است.
11- مصاحبه نگارنده با امیرسعید نقی زاده سهی
12- وطن امروز، 20 مرداد 1388، صفحه 10، البته در این مصاحبه به اشتباه، نام محمد مُکری، «محمد مجری» تایپ شده است.
13- از یادداشتهای شخصی نگارنده در آبان 1386. در گفتگویی که اخیراً برای تنظیم این مقاله با «ش ز» داشتم، «ش، ز» معتقد بود که آن استاد تاریخ معاصر ایران در حال حاضر، مایل به طرح نامش در این موضوع نیست.
14- نجده فتحی صفوت در کتاب «فراماسونری در جهان عرب» که در سال 1980 منتشر شده است (ترجمه یوسف عزیزی بنی طرف، نشر البرز، 1369) جمعیت فراماسونهای دنیا را 6 میلیون نفر برآورد کرده است که حدود 4 میلیون نفر آنها در آمریکا، 1 میلیون نفر در انگلیس و 1 میلیون نفر آنها در سایر نقاط دنیا زندگی می کنند.
15- متن کامل این سخنرانی را در کتاب "شش گفتار"، نشر نی و همچنین آدرس اینترنتی زیر ببینید:
http://www.ghalamnews.ir/news-10165.aspx
16- سایت عبدالله شهبازی، یادداشت مورخ ۲۱ تیر ۱۳۸۸